نسرین احمدی هنرمند نقاش و هنرجوی جوان ساز ویولن، متولد سال ۱۳۷۲ در اصفهان ایران است. احمدی که هیچ سابقه آکادمیک یا آموزشگاهی در زمینه نقاشی و تصویرپردازی ندارد، آثارش را براساس غریضهی شخصی خلق میکند، غریضهای که با توجه به هنرآموزش احمدی در زمینه موسیقی، ناخوداگاه او را به همین سمت نیز سوق داده است. در آثار نقاشی احمدی، اصلیترین سوژه موسیقی است. عموما آثار احمدی پیرامون یک نوازنده در حین نواختن قطعهای تصویر شدهاند که البته مولفههای موسیقیایی بصورت گسترده در حالات فیگور، فضاسازی و سایر مشخصههای اثر به چشم میخورد. آثاری که احمدی آنها را اغلب از روی مدلهای مشخص تصویرسازی میکند، افرادی که شناخت نسبی از آنها دارد و با جنبههایی از نگرش مدلها آشناست؛ مدلهایی پیرامون محیط موسیقی!
برای مثال اثر سونوریته، یکی از آثار نسرین احمدی است که طراحی ساده و مشخصی از یکی از نوازندگان آماتور دارد. در این اثر مدل که مردی ایستاده است، در حال نواختن ویولن نمایش داده میشود، با دریچهای که بر روی سینه مرد باز شده و فضای بخار و مهآلودی که رو به آسمان حرکت میکند با تصویری از نت بر روی آن! تصویر ایجاد شده بیش از هرچیزی اشاره به این دارد که نوازنده مورد نظر، نه با ویولن که در واقع با آوای درونی و فضای عاطفی غریضه موسیقیاییاش نوازندگی میکند. ساز ویولن بصورت ناقص ترسیم شده است، آرشه را در دستان مدل، ادامه ویولن ناپدید است. تصویری که مشخص میسازد، آرشهها بر روی ویولنی کشیده میشود که از میان ندای درونی نوازنده نشات میگیرد، تا حدی که ساز در این بین نادیده میشود. کل اثر فاقد هرگونه جزییات دیداری است و پیرامون کرکتر اصلی اثر هیچ اطلاعاتی بدست نمیآید، طرح فیگور بسیار ساده و با کمترین خطوط کشیده شده است، اغلب جزییات محو شدهاند و با کلیتی بنام نوازنده آشنا هستیم، کلیتی که البته از ایرادات ترسیمی خالی نیز نیست، شاید نتوان بطور قطع اینگونه اظهار نظر کرد که این خطاها عمدی یا سهوی است اما بطور کلی در فیگور عدم رعایت تناسبات درست ابعاد و فیگور شخصیت نوازنده واضح است، همچنین جزییات بدن نوازنده نیز آن چنان که باید و شاید رئال کار نمیکنند و مانند عروسک چوبیای کشیده شدهاند که فاقد مفصل هستند. این ایراد کلی برای ویولن نیز بچشم میخورد، در ترسیم این ساز نیز تناسبات طولی و عمقی رعایت نشده است، با توجه به اینکه احمدی خود نیز هنرجوی ویولن است، میتوان این مسئله را تعمد احمدی در ترسیم سریع و گذرا و یا عدم مهارت کافی تلقی کرد. نکته قابل توجه دیگر در خصوص این اثر، پیامی است که بصورت جویده شده و هضم شده تحویل مخاطب میگردد. به عنوان یک اثر هنری، تحویل پیغام اثر در سطح مفهومی درجه اول، آن چنان که باید و شاید رایج و پذیرفته شده نیست، عدم استفاده از پیچیدگیهای هنری مانند تصویر نت در میان غبار برای اینکه به مخاطب فهماند که آنچه از سینه نوازنده بیرون میآید موسیقی است، ارائه زیاد اطلاعات به مخاطب است، نبود هیچ گرهای برای حل کردن درست مانند ساختن ساختمانی به شکل اردک برای رستورانهای فراید داک است. نکته درخور توجه دیگری که برای این اثر میتوان بیان کرد استفاده از دینامیک موسیقی در ترسیم است، فرم دست نوازنده، بدنه ویولن و جزییات کوچک این چنینی خطوط کروی مانند دینامیک موسیقی دارند.
احمدی در اثر دیگرش بنام ” دچار به دید شنیداری ” نیز از همین خطوط استفاده کرده است. این اثر از برخی جهات دیگر غیر از جنس خطوط نیز مانند اثر قبلی است. اصرار احمدی برای اتصال موسیقی به حسهای مختلف دیگر، استفاده از یک مدل و توضیح فضای شخصی او، سادگی و عدم ارائه جزییات کافی. فارغ بودن آثار احمدی از جزییات میتواند تکنیک او در تمرکز بر مسئله مورد نظرش باشد، وقتی با آثار کوبیسم مواجه میشویم، یک اثر را در خلال زمان و از جنبههای مختلف میبینیم، آثار احمدی دقیقا نقطه مقابل کوبیسم و آثاری عمیقا یک بعدی هستند که تنها بر یک مسئله متمرکز است و از یک زاویه دید به آن میپردازد، چنان که پرداخت زیبایی شناسانه به بخشهای دیگر اثر را نیز از دست میدهد. در اثر دچار به دید شنیداری، احمدی بار دیگر مدلی را به تصویر کشیده است و برای او یک ویژگی مهم در نظر دارد، ویژگیای که کاملا با عنوان اثر همخوان است. در این اثر با چهرهای مواجه هستیم که محل چشمهایش خالی و چشمهای او در محل گوشهایش قرار دارد. در مواجهه با موسیقی، گوش مهمترین وسیله ادراک ما و در زندگی روزمره چشم این نقش را دارد، اما برای وابستگان به دنیای موسیقی مانند شخصیت مورد نظر احمدی در اثر، گوش وسیله ادراک اصلی است، انگار که او با گوشهایش میبیند و گوشهایش، در نقش چشمها هستند؛ تصویری که شاید برای القای مضمون مورد نظر، شاید میبایست به شکل دیگری تصویر میشد اما با اینحال نمیتوان ادراک احمدی را در این خصوص زیر سوال برد؛ احمدی به تصویری دست زده است که مخاطب نیاز به درگیر شدن و کلنجار رفتن زیادی ندارد، پالتهای رنگی جلوه عجیب و غریبی ندارند، بلکه حرفها ساده و صریح گفته و تمام میشوند، شاید این چیزی است که سبب میشود آثار نسرین احمدی علیرغم قابل قبول بودن، نتوانند مسیر جاودانگی را پیش بگیرند.
نسرین احمدی جوان اما در ابتدای مسیر قرار دارد، امضای او پای آثارش مشخص و گرایشهای او در کنار جهانبینیاش واضح هستند. اینها مهمترین نکاتی هستند که به احمدی در پیشبرد و پیشرفت در مسیری که انتخاب کرده کمک میکند، خصوصا که او هنرجوی موسیقی نیز هست و هر بار با بخش بزرگتری از این دنیا روبرو و آشنا میشود.