جان ویلیام گادوارد از نقاشان انگلیسی دورهی پایانی پیش رافائل _نوکلاسیستی بود و سبک نقاشی او با ورود نقاشان چون پیکاسو از توجه افتاد. موضوع بیشتر نقاشیهای او، زنانی در جامههای کلاسیک است که در زمینهای از چشم اندازهای گوناگون ترسیم شدهاند.
در نقاشی بیکاری، گادوارد با ظرافت خاص خود و استفاده درست از ابزارهای هنری تخصصی اش یک لحظه از زیبایی حقیقی را ثبت کرد و ابعاد تابلو ۱۱۱×۷۳ سانتیمتر است. در این نقاشی بانویی روی یک سکو کوچکی نشسته است که در اکثر نقاشیهای گادوارد چهره همین بانو میباشد گویی این بانو نقشی در زندگی شخصی خود او داشت و یا او بهدنبال الگوی خاص و همیشگی برای کارهایش بود و با تکرار چهره این بانو قصد داشت چهره او در یادها بماند و این نقاشی با یک نوع واقعگرایی فریبنده و با بافتها و رنگها و اشکال بسیار متنوعی سروکار دارد و طوری کنار هم قرار گرفتهاند که یک کل را به نمایش بگذارد.
فرم لم داده بانو حالتی شاعرانه دارد و خطوط سر و صورت او با دستان کشیده که پر طاووس در دست دارد تضاد جالبی ایجاد کرد. قرار گرفتن پر بصورت عمودی در تضاد خطوط افقی سکو یادآور حالت عمودی خود دوشیزه است که در تضاد با عناصر افقی صحنه قرار دارد.
در این نقاشی به علت ترکیببندی فوقالعاده هنرمندانه طوریست که ما هیچوقت سردرگم نشویم و هر کدام از خطوط ما را به صحنهای دیگر سوق میدهند و به علت در مرکزیت قرار گرفتن سوژه هر سمتی که چشم بچرخانیم باز هم به سوژه اصلی باز میگردیم.
وجود پر طاووس و سنگ مرمر و لباس رنگ زرد اشرافی دوشیزه نشاندهنده تجملات میباشد و او در رفاه و شرایط مساعد قرار دارد گویی این رفاه و بینیاز بودن حوصله اورا سر برده است و به علت دارا بودن رتبه بالا و شرایط اشرافی روابط اجتماعی و دوستانه کمتری دارد که بر این بیکاری دامن میزند و گویی این رده خود را از بقیه جامعه جدا میدانند.
وجود گربه تجلی بصیرت و شهود است و گربه نارنجی به سمت کسانی جذب میشوند که قدرتمندند و در این جا حضور گربه گویی نشاندهنده جدی نگرفتن زندگی دنیا است و با توجه به اسم نقاشی فرم و حالت نشستن و لم دادن بانو و سرگرمیاش بسیار زیبا این تناسب میان اسم و نقاشی را میتوان حس کرد .
در این نقاشی پویایی صحنه و اشکال و الگوی رنگی که در لباس و شال و دریا و گربه استفاده کرد سرشار از تضاد است و ثبات ترکیببندی شده و در عین حال باعث میشود که این رنگهای متنوع به چشم بیننده زیبا و دلربا آید.
همانطور که میبینید رنگ زرد رنگ غالب است و نماد روشنی، طراوت، شور و شوق، سرگرمی، اصالت و خلاقیت است و در ان نقاشی به خوبی شور زندگی است و تودههای ذهنی را تحریک میکند و به عنوان سمبل شور جوانی و شادی و شادابی است و در این اثر هنری، رنگ لباس بانوی جوان بهترین انتخاب نقاش بود زیرا حس شور و شوق و امید را به مخاطب القا میکند و اعتماد بنفس و خوش بینی را افزایش میدهد و در پشت زمینه بانو دریا و آسمان آبی را میبینیم که به مخاطب حس آرامش، نرمی و ملایمت جوانی را میدهد. به خوبی استفاده از هنر به کارگیری رنگ در این نقاشی قابل لمس است.
تک تک اجزای صحنه نقاشی چنان با جزئیات طراحی شدهاند که حتی بهتر از نمونه خود واقعیشان است. چینهای لباس، جزئیات دقیق و ریزِ پر، بندهای صندل، موهای گربه چنان با دقتی بسیار و حساسیت بالا میباشد که میتوان گفت چیزی فراتر از واقعگرایی طراحی شدهاند. سیمای عروسکی و لطیف و نرم بانو که همچون دریای پشت سرش همراه با آرامش است در تضاد با سکوی سفت و خطوط سفت میباشد. چهره او با مژگان سیاه و نرمش و ظرافت زیباییهای ظاهریاش و پوست لطیفش گویی در دنیای خودش سیر میکند و این حس را به مخاطب میدهد که گویی دوشیزه با دنیای واقعی و سرسخت اطرافش فاصله دارد.
با توجه به سبک نوکلاسیستی که جنبش زیبایی شناختی و سبک هنری میباشد و جنبشی در هنرهای بصری اطلاق میشود.
اصول این سبک بیان ایدهآل گرایی است و نقاش قوانین را بی روح و بی زندگی دائم تکرار نمیکند بلکه آنها را با سنت آمیخته است. از تمامی نکات ریز و درشت استفاده شده تا حس کامل بودن نقاشی را به ما القا کند و نقاش با سادگی و لطافت و آرامش دوشیزه و سختی اطرافش به خوبی توانست کمال را بیان کند.