ادوارد مانه نقاش فرانسوی قرن نوزدهم و یکی از مهمترین شخصیتهای دوران انتقال نقاشی از سبک رئالیسم به امپرسیونیسم است. مانه اولین خشتهای شکل گرفتن امپرسیونیسم را بنا نهاد و کارهای اولیه او به عنوان الگویی برای امپرسیونیسمها و البته هنر مدرن در عصر معاصر بشمار میرفت. مانه در طول عمر نه چندان طولانی خود آثار درخشان بسیاری از خود بجای گذاشت. آثاری که برخی از آنها در زمینه شاهکارهای نقاشی قرن نوزدهم بحساب میرود. در میان برجستهترین آثار نقاشی ادوارد مانه ۲ اثر بیش از سایرین خود نمایی میکنند. نکته جالب توجه اینجاست که هر دوی این تابلوها در سال ۱۸۶۳، یعنی زمانی که مانه ۳۱ سال داشت و در همان سال با سوزان لینهوف ازدواج کرد کشیده شدهاند. المپیا و ناهار در چمنزار .
المپیا نقاشی رنگ روغنی است که در ابعاد ۱۹۰ در ۱۳۰٫۵ سانتیمتر کشیده شد و دو سال بعد، جنجالیترین اثر نمایشگاه سالن پاریس بود. بیعفتی و اخلاقزدگی، موضوعاتی بود که مانه به آنها متهم شده بود. در این اثر که اکنون در موزه اورسی پاریس نگهداری میشود، زنی برهنه بر روی تختی دراز کشیده و به بیننده مینگرد. تصویر این زن برهنه با جزئیاتی خاص سبب شده بود تا این اثر در نمایشگاه آن سال به حاشیه برده شود. به غیر از خدمتکار سیاهپوستی که سبد گلی به دست دارد، زن روسپی نشسته بر روی تخت عنصر اصلی این تابلو است. ترسیم روسپی به شکل تماما برهنه است، حال آنکه بر روی بدن روسپی، عناصر تزیینی مختلفی مشاهده میشود، روبان مشکی گردن، دستبند طلایی، گلی بر روی مو و کفشهای پاشنه بلند؛ همگی عناصری هستند که با آن بدن لخت روسپی مزین شده است. نگاه خیره و عمیق روسپی به بیننده در جزئیات لخت بدن و پستانش و دستانی که تنها در ناحیه شرمگاهی قرار دارد، نوعی وقاحت را در جامعه آن روز تداعی میکرد. بدن روسپی نه در فرم ایدهآل یا خیالی یک زن رویایی یا شهوانی بلکه زنی در بدنی طبیعی است، برآمدگیها و چین خوردگیهای شکم شخصیت روسپی نشاندهنده عدم توجه مانه به زیبایی شناسی، بلکه علاقه او بر ترسیم واقعیات دارد.
روی بیتوجه به خدمتکار، سبد گلی که احتمالا فرستاده احدی از مشتریان است، تنها به بیننده مینگرد، فارغ از هر قضاوتی در زمینه شغل یا پوششاش! برای زن روسپی برهنه بودن مسئله مهمی نیست، به اطراف نیز توجهی ندارد بلکه او موجودی فارغ از تمام حواشی اطراف با چشمانی بیاحساس و تزییناتی همه ظاهری دیده میشود، چیزی که او را به عروسکی برای کامجویی تبدیل میکند. لباس تن خدمتکار پوشیده به رنگ بدن روسپی است، رنگ بدن روسپی بسیار سیاه و از طرفی به همان میزان که روسپی پر از جواهرات یا تزیینات فیزیکی است، خدمتکار که بدنش را پوشانده، چیز دیگری بر بدنش دیده نمیشود. با این اوصاف نمیتوان روسپی را به تنهایی شخصیت اصلی این اثر تلقی کرد و میبایست او را در کنار خدمتکار سنجید، سوژهای که اگر بازیهای مونه بر نور و رنگ لباسش نبود، نمیتوانست پا به پای سوژه روسپی در اثر وجود داشته باشد.
مونه در تریسم امپرسیونیستی این اثر نیز واضح عمل کرده است. تضادهای نوری و تاکیدش بر لایههای نوری مشخصا محدوده اطراف سوژه اصلی را روشن کرده است و کنتراست بارزی را با اطرافش پدید آورده است. از سویی دیگر مونه بر رنگها تاکید دارد و بجای جداسازی احجام با استفاده از سایه روشنها، با استفاده از رنگها حجمسازی میکند. جزییات اما در آثار مونه هم چنان بر خلاف بسیاری از آثار امپرسیونیستی مهم هستند، بنابراین مونه اگرچه پیشگاه هنر امپرسیونیسم است اما همچنان در خود رگههایی از میراث کهن رئالیسم را حمل میکند، میراثی که در نگاه او به سوژهها نیز قابل مشاهده است .