عباس عطار متولد ۱۳۲۳ در ایران از معروفترین عکاسان ایرانی معاصر است که سالهای سال در آژانس عکاسی مگنوم به فعالیت پرداخته است. عباس عطار سالهای بسیاری را در سفر گذراند و در حین همین سفرها نیز به ثبت تصاویر درخشانی در دنیای سیاست، جنگ و اجتماع پرداخت. عکسهای عباس عطار روایتهای نگفتهای از گوشه و کنار تاریخ را روایت میکند، تاریخی که ناگفتههایی بیشتر از نوشتهها و اسناد دارد. عباس پس از موفقیتهای فراوان به مدت سه سال به عنوان رییس دورهای مگنوم انتخاب شد، جایگاهی برای بزرگان عکاسی دنیا!
عطار در طی سفرهایش خصوصا به مناطق جنگ زده و بحرانی در سرتاسر جهان به انجام پروژههای مختلف عکاسی میپردازد، پروژههایی که برای عطار شهرت جهانی به همراه دارد از جمله بیافرا در آفریقا، ویتنام، بنگلادش، ایران و کشورهایی دیگر. یکی از این پروژهها که تصاویر ماندگاری در آن به ثبت رسیده در بنگلادش رقم خورده است. این عکس به تصویر پسر جوانی اختصاص دارد که در حال حمام کردن در بدویترین شیوههای استحمام در حیاط خانه است. او در حال پر کردن سطل با استفاده از آب چاه است. عناصر تصویر واضحند: دو پای مصنوعی، پسر جوان، سطل، پارچ و صابون وسایلی برای شستشو، چاه آب، حوض و دیوار حاشیهای!
پسر هر دو پای خود را در بمب گذاریهای مخالفین دولت در سه سینما در سال ۲۰۰۲ از دست داده است. این تصویر در مامسینگ بنگلادش ثبت شده است و جنبههای مختلفی را در بر میگیرد. نگاه مستند عباس به یکی از پیامدهای هرگونه جنگی اعم از داخلی و خارجی یکی از این جنبههاست. آسیبهای فیزیکی جبران ناپذیری که افراد در اثر این مبارزات میبینند، چه به عنوان مبارزانی که در اثر ایثار آسیب میبینند و چه در قالب شهروندان عادی که از آسیب و گزند اتفاقات این چنینی در امان نیستند. این نگاهی است که عباس خصوصا در قبال پروژههایش در مناطق جهان سومی دنبال میکند، تصویری سیاه و خشونتزده ناشی از نا آرامیهای همیشگی این مناطق، سرزمینهایی که هرگز به صلح دست پیدا نمیکنند و تنها هزینهای که در این میان صرف میشود. از وضعیت حمام در حیاط و پوشش خارجی دیوارهای پس زمینه، وضعیت اقتصادیای که فرد آسیب دیده در آن زندگی میکند واضح است، طبقات پایین که همواره از فقر در رنج هستند، این دیگر نگاهی است که عباس از به تصویر کشیدنش دست نکشیده است. ارائه تصویر در قالب سیاه و سفید، بر تاریکتر کردن وضعیت و شرایط شاهین ۲۰ ساله تاکید دارد و بیننده را با غم و درماندگی دنیای شاهین همراه میکند؛ دنیایی که انگار هرگز نمیتواند شاد و رنگی باشد! کنتراست و هارمونی دیگر عنصری است که در این تصویر بسیار متوازن است. تم رنگی عناصر مختلف در این عکس مشابهند، از بدن شاهین، تا پای مصنوعیاش و سایر عناصر، کنتراست میان پای مصنوعی و پوشش پایینی لباس شاهین و هماهنگیاش با بدن شاهین، گویا یادآور همان عضو از دست داده شاهین است. کادر تصویر کمی کج است و حالتی نامتعادل دارد، حالتی که تاکیدی بر معلولیت و عدم تعادل شاهین با پاهای مصنوعیاش و هم شرایط حاکمیت است. قرینهبندی کادر بدن و پای مصنوعی شاهین هم جنبه مفهومی دارد و هم بر چرخش چشم و توازن در وزن عکس کمک فراوانی کرده است تا نسبت پراکندگی اعضا در تمام تصویر ثابت باشد؛ چه که اگر کمی کادر اگر دورتر بسته میشد این توازن بهم میریخت. عباس که مورد اتهام برای سیاهنمایی نیز هست اما بنظر در ارائه تصاویر سیاه از خشونت، جنگ، ترس و عقب ماندگیها و محرومیتها ابایی ندارد. شاید همین بیپروایی عباس او را به چنین فرد موفق و بزرگی در دنیای عکاسی تبدیل کرده باشد.