خوشههای خشم از مشهوترین آثار رئالیستی قرن بیست و یکی از شاخصترین آثار ادبی آمریکاست. جان اشتاین بک خوشههای خشم را متاثر از رکود بزرگ اقتصادی آمریکا در سال ۱۹۲۹ و به سال ۱۹۳۹ در ایالات متحده آمریکا نوشت.
داستان در مورد خانواده جاد است، توم جاد شخصیت اصلی داستان که به تازگی از زندان آزاد شده، زمانی که به خانه و کاشانه خود در روستای محل زندگیشان بر میگردد در مییابد که روستایشان خالی از سکنه شده و دوستان و بستگانش، افرادی که از گذشته با آنها خاطراتی داشته رفته و جای خودشان را به سکوت محض دادهاند.
در همین مقدمه که ما با توم جاد به عنوان قهرمان داستان روبرو شدیم آنتاگونیست داستان هم به ما معرفی میشود، این آنتاگونیست نه یک فرد بلکه یک جریان است، جریانی که در دیالوگهای نخستین توسط بانکها و تراکتورها نمایندگی میشود. هر دوی اینها مظاهر سرمایهداری افسار گسیخته آمریکا در اوایل قرن بیست هستند که فقر یک جغرافیا، نابودی اقتصادی یک طبقه و گسترش پدیده مهاجرت را رقم زدند.
خانواده جاد به امید و رویای یک زندگی بهتر در زمینهای حاصلخیز کالیفرنیا مهاجرت بزرگی را رقم میزند.
فرآیند مهاجرت خانواده بسیار طولانی میشود و با مرگ اعضای خانواده و اعضای کاروان همراه است. این گروه مهاجر به خودی خود میتوانند طبقات کشاورز، طبقات کارگر مهاجر و حاشیهنشین در آمریکای آن دوران را نمایندگی کنند.
خانواده جاد خانوادهای پر جمعیت است که از نسلهای متفاوت، جنسیتهای متفاوت در میان خود نمایندگانی دارد که با شخصیتپردازی بسیار صحیح و باورپذیر هر یک نسل، طبقه یا جنسیتی از آمریکای آن روز را پوشش میدهند، پدر بزرگ که به سبب وابستگی به روستا به سرعت میمیرد نماد کشاورزان و نسل گذشته آمریکا پیش از حمله تراکتورها و بانکهاست.
نسل جوانتر جامعه (فرزندان کوچکتر از جاد) نشانگر آینده مبهم و خطرناکیست که انتظار این کودکان در جامعه حاشیهنشین کالفیرنیا را میکشد.
تحولات صنعتی آمریکای قرن بیست که همراه با تجمیع سرمایه در دست بانکها و کارخانه بود آنها را منبع تمام شرارتهای داستان کرد.
بانکها با مصادره زمینها و تراکتورها با ایجاد اتوماسیون سبب بیکار کردن کارگرها، آوارگی آنها و ایجاد طبقهای مهاجرین بیوطن شدند. این امر علاوه بر آن که سبب نابودی کشاورزی خانوادگی شد جای خود را به زمینهای بزرگ با کارگران زیاد و خانههای کوچک داد.
تعداد زیاد کارگران بیوطن دست کارفرمایان را برای سو استفاده باز گذاشت و منجر به تضییع حقوق آنان شد.
رویای کار خوب در کالیفرنیا مظهر رویای آمریکای بنجامین فرانکلین است، در قرن بیستم بسیاری روشنفکران به تمسخر، نقد و تحقیر این رویا پرداختند. شغل کالیفرنیایی مثل رویای آمریکایی رویاییست که هرگز به دست نمیآید.
رویای آمریکایی شبیه رویای مهاجرت خانواده جاد است. خوشههای خشم در میان داستانهایی با الگوی جستجوی طبقهبندی میشود. اما بر خلاف نمونههای مشهور این الگو سوژه جستجو نه یک شی ارزشمند و نه یک هدف حکیمانه است. هدف جستجو یک شغل خوب در یک سرزمین جدید است.
خوشههای خشم به دلیل حمایت از حقوق کارگران، ضدیت با سرمایهداری و کریه نشان دادن آن یک داستان چپگرایانه تعریف شد. داستان به شکلگیری خشمی سرکشانه در مردی که زمانی به دنبال زندگی ساده بود میپردازد.
مردی که در آخر راهی جز گریز از قانون نمیداند، قانونی که منافع طبقه ثروتمند را تامین میکند و با مهاجرین چنان مظنونین بالفطره برخورد میکند.
این واکنش نهایی توم یک نوع خیزش انقلابی تعبیر میشود و در زمانی که ایده انقلابهای کارگری و ضد سرمایهداری هواخواهان زیادی داشت، این امر یک دعوت به انقلاب تعریف شد. هر چند که اشتاین بک در آینده از ایده انقلابهای کارگری و سوسیالیستی دوری جست و هرگز آن را تایید نکرد.