اغلب به سختی میتوان کتاب عکاسیای را پیدا کرد که در ایران به خوبی و درستی با آن برخورد شود یا به فروش برسد، به دلایل مسائل فرهنگی، کتابهای عکاسی در ایران اغلب به عنوان چیزی برای هدیه دادن به کار برده میشود و ارزش واقعی آن مخدوش باقی میماند. در انگلستان، انتشارات ماتادور، اقدام به چاپ کتاب مجموعه عکسهای یک عکاس ایرانی جوان نموده که چه در ایران و چه در خارج از ایران با استقبال فراوانی روبرو شد و برای عکاسش، شهرت مضاعفی به همراه داشت، هرچند باید گفت که علیرغم اینکه عکاس این مجموعه کمتر از ۴۰ سال سن دارد، اما این مجموعه نتیجه بیش از ۱۵ سال شات زدن او است.
مصائب درختان، مجموعهای از ۱۱۱ عکس متفاوت از درختان، در پسزمینه برفی است که نگاه خاص عکاسش به موضوع درختان است.علی شکری متولد سال ۱۳۶۰ است و از بیست و دو سالگی نقاشی کردن را آغاز نموده است. شکری در سال ۸۵، عکاس منتخب طبیعت و در سال ۲۰۱۰ به عنوان نخبه عکاسی در سازمان TED معرفی شد. شکری در طی بیست و هفت سال فعالیت هنری در بیش از پنج نمایشگاه فردی و چندین نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی – آمریکا، انگلیس، سوئیس، اسلوانی، ترکیه، آذربایجان – حضور داشته است .
مصائب درختان، رمانی طولانی است که جای شخصیتهایش، درختان هستند که در مقامهای انسانی قرار میگیرند، به عنوان اعضای خانواده و سوژههای داستان حضور دارند و هرکدام روایت خود را از زندگی و گذارِ عمر بیان میکنند، درست مانند انسان، از زمانیکه متولد میشود، رشد میکند، در پختگی بسر میبرد و نهایتا هم خواهد مرد.
مصائب درختان، مصائب انسانهاست، درختانی که هرکدام سمبلی از انسانهای مختلف هستند، با الگوهای رفتاری مشخص. نقطه ارزشمند این مجموعه همین انسان انگاری و جان بخشی به درختان و درنظر گرفتن کارکتر انسانی برای آنها، و نگریستن به آنها در کنار هم، در یک جامعه انسانی – یا درختی است.
شُکری برای به تصویر کشیده استعاره مورد نظرش، ابزار کافی را در اختیار داشته است، و استفاده او از این ابزارها، بسیار درخشاناند. به درستی، شکری تمام عکسها را در محیطهای پوشانده با برف و بصورت سیاه و سفید گرفته است. متمایز شدن درختان از زمینه، بسترسازی و استفاده از اِلِمان پسزمینه، به عنوان یک سطح سفید تقریبا یکنواخت که بر روی سوژه متمرکز میشود، حتی زمانی که به صورت پرسپکتیو سه نقطه عکسبرداری میشود، استفاده از الگوی روشن آسمان، استفاده بردن از هایلایت و کنتراست سیاه و سفید زمینه و سوژه، لمس اثرگذاری، حذف اطلاعات غیر ضروری ورودی به دایره بینایی و اختصار در ارائه اطلاعات، تکیه بر نور و سایه، زاویهبندی و کادر، مهمترین اِلِمانهای مورد استفاده شکری در این مجموعه هستند.
همه این اوصاف اما وقتی معنی پیدا میکنند که مخاطب با اثر روبرو شود، چرا که شکری با تاکید بر کنتراست، همه چیز را اجرا کرده است. بیشک مهمترین عنصر در تصویرسازی این مجموعه کنتراست است. با این کنتراستها، شکری شخصیتپردازیاش را شکل میدهد. برای مثال در تصویر درختی که از لای ابرها و مهها بیرون زده است؛ کنتراست رنگی درخت و مه، شخصیت یکه و آوانگارد درخت را در قامت یک مبارز یا یک قهرمان نمایش میدهد.
یا در تصویر شماره ۲، با تاکید بر کنتراست درخت با سفیدی بیپایان آسمان، بک گراند خنثی طوسی و تصویر واید تک درخت باقی مانده، شکری تنهایی، یکتایی و تیپ شخصیتی مورد نظر و محدوده رابطه این درخت – در نقش انسان – با محیط بیرونیاش تعریف میکند. نکته جالب توجه این است برخلاف عمده آنچه که تصور میشود، رنگ خاکستری در این مجموعه هرگز نمیتواند نقش یک رنگ خنثی را ایفا کند. رنگ خاکستری تم اصلی این مجموعه است و نقش مرکز میدان و تعادل را در این مجموعه ایفا میکند، مانند بستر زندگی انسانی که همواره در سطح میانهای در جریان است.
شکری هم چنین از مجموعه درختان برای بیان و تمثیل ارتباطهای انسانها با هم، بخوبی استفاده کرده است. برای بیان ارتباطات دو تایی، شکری عکسهایش را – فرونتال – و تمام رخ شات زده است، اما وقتی برای ارتباطات چند تایی و در واقع بیان ارتباطات اجتماعی و کولونی، دنبال سوژه میگردد، به درستی از استفاده از پرسپکتیو پایین به بالا بهره برده است، هم از بک گراند سفید آسمان برای مشخص نمودن شاخ و برگها و در هم تنیدگی و ارتباطهایشان استفاده کرده است، هم موضوع خود را برجسته کرده و هم حالتی وهم آلود و موهون به فضا داده است.
شکری هم چنین در نگاهش به نور و سایهها، تبحر ویژه خود را نیز به نمایش گذاشته است. بگذارید کمی به عقبتر برگردیم، جایی که گفته شد استفاده از بک گراند روزهای برفی و استفاده از کنتراست سیاه و سفید، مهمترین نکته در موفقیت علی شکری در این مجموعه بوده است. وقتی به عکسهایی که منبع نور، نور و سایه در آنها نقش پر رنگی ایفا میکنند و زاویهی دید اصلی عکاس بر روی آن قرار دارد، بر میگردیم، مشخص میشود که تا چه میزان استفاده از برفها و کنتراست سیاه و سفید اهمیت دارد، این ممتازترین حالت در استفاده از سایه برای بیان ویژگی و ارتباطی خاص و برجستهسازی و تاکید بر روی سایهها بوده است. در هر بک گراند دیگری، سایه به عنوان سوژه مرتبه دوم دیده میشدند و کارکرد ویژه خود را نمایش نمیدادند، در اینجا اما شکری بخوبی سایهها را به صدر جدول میرساند.
نکته جالب توجه دیگر این مجموعه، تنوع فراوان و قابل ستایش خط افق دید تصاویر است. در بسیاری از مجموعهها اغلب، نقطه دید عکاس تقریبا یکسان است، عکاس سوژهاش را یافته است و بدنبال بیان هرچه بهتر سوژه، با محدودتر نگه داشتن تکنیک، سوژهها را بارز میکند، در این مجموعه اما علیرغم یکسان بودن نسبی پسزمینه، سوژه و فضا؛ شکری با تغییرات بسیار در نقطه دید، فضایی متنوع و پر از گوناگونی رقم زده است تا در کنار تمام وصفهایی که از این مجموعه شد؛ حسنهای بسیار دیگری نیز در ” مصائب درختان ” نهفته باشد که نیاز به رمزگشایی دارد.