اولیسیس داستانی سرشار از تلمیحهای گوناگون و متعدد به آثارِ تاریخی و اساطیرِ باستانی علیالخصوص اساطیرِ یونان و روم است. این کتاب ارتباطات بینامتنی عظیمی با آثارِ هومر و شکسپیر دارد.
شخصیت اصلی داستان فردی به نام لئوپولد بلوم است. بلوم مردی میانسال، کنجکاو و اهل مطالعه است. او زندگی خود را محدود و خلاصه به مطالعهی آثار مختلف کرده است. بلوم روابط عاطفی موفقی ندارد، او و همسرش به نوعی درگیر طلاق عاطفی هستند.
همسر بلوم مالی نام دارد، در شخصیتپردازی مالی او را فردی کمهوش و بیسواد میبینیم که علاقه چندانی هم به آموختن ندارد، همین ویژگیها او را به همسری نه چندان محبوب برای لئوپولد تبدیل میکند.
راوی داستان جریانِ سیالِ ذهن است، جریان سیال ذهن نوعی از روایت است که میتواند به هر جایی برود و هر جایی که میخواهد را روایت کند. بخشِ عمدهی داستان براساس تکگویی است. شهرت اولیسیس به خاطر فرم مدرن آن و هماهنگی بسیار زیاد فرم و محتوا در آن است.
جیمز جویس نویسندهای ایرلندی تبار بود و این تبار در آثارش نقش میآفریند. ذهنِ لئوپولد از این سوی تاریخ به آن سوی دیگر تاریخ حرکت میکند. نکته مهم در این است که ذهن وی بسیار به تاریخ ایرلند میرود و گذشته کلاسیک ایرلند را برای خودش توصیف میکند.
اولیسیس در واقع پلیست بین دو داستانِ دیگر جویس یعنی دوبلینیها و سیمای مردِ هنرمند در جوانی
استفان ددالوس شخصیتِ مهمیست که داستان را میسازد. چرا که او همان شخصیتیست که در داستانِ دیگر جویس یعنی سیمای مرد هنرمند در جوانی، نیز حضور دارد.
ما در آغاز داستان اولسیس، با استفان روبرو میشویم، از نظر زمانی دو سال از اتفاقات داستان سیمای مرد هنرمند در جوانی گذشته است. استفان این بار به ایرلند و دوبلین مهاجرت کرده، و زندگی جدیدی را آغاز میکند. استفان همچنان عنصری خلاق و صاحب ایده است.
داستان اولیسیس داستانی نمادین است و نمادهای زیادی در جای جای داستان به چشم میخورد. مثلا کلاهی که به عنوان کلاهِ هملت استفاده میشود در واقع نمادی از منطقه و محله دانشگاهی در ایرلند است. یا جام طلایی که در مسابقه اسب دوانی دیده میشود، یادآوری رقابتهای باستانیست و از سوی دیگر ما را به دنیای نمایشنامههای آشنا میبرد.
یکی دیگر از نمادهای داستان، سیبزمینیست که در فصل پانزده دیده میشود، این سیبزمینی در نقشِ یک طلسم- شکن عمل میکند. در واقع این سیبزمینی بلوم را از طلسم دلباختگی نجات میدهد و این نجات و این سیب زمینی فصل پانزده دلیلی میشود تا بلوم در این دلباختگیهایی که در مسیرش رخ میدهد قرار نگیرد.
جیمز جویس در اولیسیس به بهترین شکلِ ممکن فرم و محتوا را با یکدیگر همسو میکند او میتواند آنچه را که در ذهن دارد با زیبایی ادبی درهم آمیزد و محتوایی همسو با فرم بیافریند و تعلیق را همراه تلمیحهای گوناگون عملی سازد.
این کتاب را میتوانید با ترجمهی دکتر اکرم پدرامنیا که توسطِ توسطِ انتشاراتِ “نوگام”و با حمایتِ بنیادِ ادبیاتِ ایرلند منتشر شدهاست، از طریقِ لینک های زیر دریافت کنید.
یولسیز – جلد یک
یولسیز – جلد دو
یولسیز – جلد سه