سمیرا البرزکوه، متولد سال ۱۹۸۵ در ایران، یکی از هنرمندان جوانی است که حالا روزهای پختگی خود در نقاشی را همسفر خود در دنیای هنر میبیند، سمیرا دانشآموختهی رشته گرافیک است و در عمر هنری خود در دهها نمایشگاه گروهی و انفرادی داخلی شرکت کرده است، او همچنین سابقه مجموعهگردانی و همچنین حضور در نمایشگاه گروهی در تورنتو کانادا، نمایشگاه گروهی ماتریکس در بیروت لبنان، پاریس و سمپوزیسیوم بینالمللی نقاشی در موزه گالری پولخری لاهه هلند را دارد.
سمیرا البرزکوه از نقاشان نوگرای ایرانی ست که سبک او را نیز میتوان رئالیسم نو، یا نوگرایی رئالیسم جادویی به حساب آورد. این سبک از نقاشی را خصوصا میتوان در مجموعه اسید پاشی البرزکوه به وضوح دریافت. اسید پاشی مجموعه رنگ روغن روی بوم سمیرا البرزکوه محصول سال ۲۰۱۷ است که نگاهی اعتراضی و انتقادی به مجموعه اسیدپاشیهای سریالی به زنان و دختران ایرانی است که با اهداف مختلفی رخ داده است.
اگرچه اکثر این اسیدپاشیها با اهداف و خصومتهای شخصی شکل گرفته است، اما در این بین اسیدپاشیهای ایدئولوژیک نیز دیده میشود. البرزکوه که توجهاش به مسائل اجتماعی دنیای زنان را در فعالیتهای هنریاش مد نظر داشته است، در مجموعه اسید پاشی با تکنیکی مانند آنچه که بیشتر در آثار رنه مگریت دیده میشود، آثارش را شکل میدهد، هرچند البرزکوه بدنبال یک حرک مفهومی است. حرکت مفهومی البرزکوه، نقطهای است که باعث میشود، فضای کاری او از رئالیسم فاصله بگیرد و در منطق رئالیسم جادویی، یا سورئالیسم مارگریتی جا بگیرد.
شخصیتهای مجموعه اسید پاشی همگی، ظاهری متناسب با شکل ظاهری عموم زنان در جامعه امروز ایران دارد، شخصیتها لباسهایی کاملا مطابق با مد روز ایران به تن دارند و اتفاقا، زنانی شیک با ظاهری آراسته در نگاه روز جامعه به شمار میروند، نگاهی که هرچند بخشی از جامعه سنتی ایران که نگاهی سنتیتر و شریعت مدارانهتر به اصول مذهبی دارند، اغلب این شکل پوشش را نمیپسندند، این همان چیزی است که البرزکوه، در بخشی از هدفش در این مجموعه بر روی آن دست گذاشته است، هرچند گره کور این مجموعه، خصوصا وقتی البرز کوه خود اذعان دارد: ” هدف از خلق مجموعه اسید پاشی، توجه به اعتقادات جامعهای که هنوز نتوانستند در بعضی شرایط منطق و درک کافی از بعضی مسائل را داشته و با آن به بدترین صورت مواجه میکنند، که نابودی زندگی افرادی میباشد که معمولا برای رد جواب از درخواست زندگی مشترک و مسائلی مشابه است “، در نتیجه جدا از نگاه جامعه مذهبی و سنتی، بخشی از نگاه البرز کوه به انتقامهای شخصی با اسید معطوف است، نکتهای که برای رساندن آن نیاز میبود تا شخصیتهای مجموعه تصویری شمولتر ارائه میدادند، درحالیکه در جمعبندی تصاویر شخصیتهای زن مجموعه پیش رو، تنبیههای عقیدتی بیشتر نمایان است تا انتقامهای شخصی.
پرداخت جزییات البرز کوه در این مجموعه بسیار درخشان است، البرزکوه در ترسیم هیچ جزییاتی خساست نکرده و به شکلی کاملا واقعگرایانه هایلایتها، سایهها و ریزه کاریهای لباس، بدن و فیگورها را کشیده است، این دقت در ترسیمات، اسیدپاشی را به آثار رئالیسم نزدیک میکند. اما این رئالیستیک بودن ترسیمات پایان کار نیست، بر روی سر تمام شخصیتهای مجموعه اسید پاشی کلاهخودهایی از اغلب از نوع کلاهخودهای باستانی که در جنگ برای محافظت صورت استفاده میشده است قرار دارد، این اشاره تلخ و طنزگونه سمیرا البرز کوه با پوششی است که زن ایرانی میبایست با آن در سطح شهر تردد کند، تا شاید بوسیله تجهیزاتی که در جنگ جان انسانها را نجات میدهد، این بار در میدانهای جنگی شهری، در میان خشونتهای مردانه و کورکورانه بتواند جان زنان ایرانی را حفظ کند، در واقع این چهرههای پوشیده، به وسیله چیزی که انتظارش را نداریم و در تضاد کامل با سایر عناصر قرار دارد، همان عناصری هستند که باعث میشوند مجموعه اسیدپاشی از آثاری رئالیسم پا را فراتر بگذارد و در زمره آثار رئالیسم جادویی قرار بگیرند؛ چیزی که با کمترین استناد به عناصر و اِلِمانها صورت گرفته است و درخشش و برجستگی کاری که البرزکوه انجام داده است را دو چندان میکند، مانند راهی که رنه مگریت آن را پی نهاد و مسیری درخشان ایجاد نمود.
اما در همه آثار این مجموعه، یک اِلِمان دیگر نیز خودنمایی میکند که نقش قابل توجهی در فضاسازی آثار دارد، هرچند سوژه اصلی اثار این مجموعه به قدری پر رنگ و تواناست که سایر عناصر، تا حدودی رنگ ببازند، اما محیط سازی پسزمینه آثار توسط البرز کوه نیز، مجددا خلاقیتی نوین و درخشان ایجاد کرده است. در پسزمینه نقاشیهای مجموعه اسیدپاشی عناصری را از دل تاریخ ایران و هنر ایران میبینیم، هنری کاملا سنتی و پر قدمت، در فضای معاصر ایران که پارادوکسی ظاهری و مفهومی دارد، البرز کوه از المانهای نقاشیهای مینیاتور ایرانی، تصاویر مکانهای سنتی ایرانی، مانند تزیینات سقفهای کرو و گنبدی در معماری ایرانی در دوران اسلامی، گیاهان به شکل هنر ختایی، صفحه آرایی کتابهای صحافی شده قدیمی ایرانی، همگی یک اتفاق پارادوکسیکال در همهی آثار این مجموعه است که طعنهای شیرین و زیرکانه به شمار میرود. پسزمینهای که وقتی در کنار پالت رنگی مجموعه قرار میگیرد، یکی از غنیترین و جامعترین پالتهای رنگی ممکن را ایجاد کرده است که به سختی میتوان از تنالیته یا گرمی خانوادهای از رنگها، تاچی را پیدا نکرد.
مجموعه اسید پاشی سمیرا البرزکوه را در میان مجموعههای معاصر میبایست حرکتی نوین و جسورانه به حساب آورد که به خوبی و دقت از کار در آمده است، در واقع تیزبینی و هوشمندی سمیرا البرزکوه در این مجموعه بقدری بوده است که بسیاری از نقاط ضعف این مجموعه، مانند پرداخت ضعیف و بیجان پسزمینه برخی از تابلوها خصوصا آثاری که پسزمینهشان درخت است، دیده نشود، مجموعهای که پس از ۳ سال همچنان میتوان از آن گفت و شنید و نوید بخش رویداد تازهای باشد.